• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

علی ( علیه السلام ) در قرآن

07 آبان 1391 توسط نعمت بخش

 

هر چند نام حضرت علی ( علیه السلام ) به صراحت در قرآن نیامده است ، اما آیات متعددی در شان او و عملکرد خاص آن حضرت ، یا درباره ولایت ، یا اهل بیت نازل شده که شامل او نیز می باشد . نزول این آیات درباره آن حضرت یا اهل بیت قطعی است و در منابع متعدد و کتب مفصل اسناد آن آمده است :

 

 

 

1-     آیه مربوط به انفاق او در شب و روز و آشکار و نهان : « الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا و علانیه …. » ( سوره بقره ، آیه 274)

ادامه »

 نظر دهید »

عروسی ومقدمات آن

26 مهر 1391 توسط نعمت بخش

 

بین عقد و مراسم ازدواج فاصله ای افتاد بدون آنکه مطلب خاصی در این فطرت وجود داشته باشد زیرا که علی ( علیه السلام ) از این که از رسول اکرم ( صل الله علیه و آله ) زوجه خود را مطالبه کند خجالت می کشید و رسول خدا هم نمی خواست قبل از آن که شوی وی او را طلب کند به خاطر حفظ کرامت و حرمت سیده زنان عالم ، او را به خانه شوهر فرستد .

ادامه »

 نظر دهید »

معجزات امام جواد

25 مهر 1391 توسط نعمت بخش

 

ابو جعفر طبری روایت کرده از ابراهیم بن سعید که گفت : دیدم حضرت امام محمد تقی ( علیه السلام ) را که می زد دست خود رابر برگ زیتون پس می گردید آن نقره ، پس من گرفتم از آن حضرت بسیاری از آنها را و خرج کردم آنها را در بازار و ابدا تغییری نکرد ( یعنی نقره خالص شده  بود )

 

 

 

روایت شده از عمار بن زید که گفت : دیدم امام محمد تقی ( علیه السلام ) را ، پس گفتم به آن حضرت که چیست علامت امام یابن رسول الله ؟ فرمود : امام آن است که این کار را به جا آورد ، پس گذاشت دست خود را بر سنگی ،پس ظاهر شد انگشتانش در آن . راوی گفت پس دیدم که آهن رامی کشید بدون آن که در آتش آن را بگذارد و سنگ را با خاتم خود نقش می کرد .

 

 

 

 

 

قطب راوندی روایت کرده که معتصم طلبید جماعتی از وزرای خود را و گفت که شهادت دروغ دهید در حق محمد تقی و بنویسید که او اراده کرده خروج ( قیام ) کند . پس معتصم طلبید آن حضرت را و گفت : تو اراده خروج کردی بر من . فرمود : به خدا قسم که من به جا نیاوردم چیزی از این امر را . معتصم گفت : فلان و فلان شهادت می دهند بر این کار تو . پس ایشان را حاضر کردند ، گفتند بلی این نامه تو است که نوشته ای در این باب ، ما گرفته ایم آنها را از بعض غلامان تو . راوی می گوید حضرت نشسته بود در صفحه ایوان پس سر بلند کرد به سوی آسمان و گفت : خداوندا اگر اینها دروغ می گویند بر من ، بگیر ایشان را . راوی گفت که نظر کردیم بر آن صفحه دیدیم که سخت به جنبش و اضطراب در آمده می رود و می آیدو هرکس که  برمی خیزد از جای خود می افتد . معتصم گفت : یابن رسول الله من توبه کردم از آن چه گفتم ، دعا کن که خدا این جنبش را ساکن کند . گفت : خداوندا ساکن گردان این جنبش را ، همانا تو می دانی که این جماعت دشمنان تو و دشمنان منند . پس ساکن شد .

 

 

 

 

 

نیز روایت کرده اند از حسین مکاری که گفت : داخل بغداد شدم در هنگامی که حضرت امام محمد تقی

 

( علیه السلام ) نیز در بغداد بود و در نزد خلیفه در نهایت جلالت بود ، من با خود گفتم که دیگر حضرت جواد

 

( علیه السلام  ) به مدینه بر نخواهد گشت با این مرتبتی که در اینجا دارد و از حیثیت جلال وطعامهای لذیذ و غیره .

 

چون این خیال در خاطر من گذشت دیدم آن جناب سر به زیر افکند ، پس سر بلند کرد در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود و فرمود : ای حسین ، نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول الله ( صل الله علیه و آله ) نزد من بهتر است از آنچه مشاهده می کنی در اینجا .

 

 

 

 

 

                                                                                                       ( منتهی الامال ، ج 2، باب یازدهم )

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 81
به مدرسه علمیه فاطمه الزهراء خوراسگان خوش آمدید.

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا خوراسگان

كد تقويم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • متفرقه
  • تقويم سال
  • ورزشي
  • حديث هفته
  • فرهنگي
  • اخبارمدرسه
  • پزشكي
  • زنان
  • تربيتي
  • پژوهشي
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس