آداب طلبگي
در كنار درس و تعليم و تعلم كه شما را باسواد مي كند، بايد از قرآن كريم و احاديث اهل بيت (ع) استفاده و بهره برداري كنيد، چون در آينده كه شما يا خطيب و سخنران مي شويد، يا مؤلف و مترجم و مدرس و … از آيات قرآن و احاديث بي نياز نخواهيد بود، بلكه رمز موفقيت شما حفظ آيات و احاديث اهل بيت (ع) است؛ زيرا مردم از شما قرآن و حديث و روايات مي خواهند و اموري از قبيل قواعد منطق و اصول و فلسفه و بقيه دروس حوزوي، مورد توجه آنها نيست و اگر از اينها سخن به ميان آوريد ، خسته و ملول مي شوند؛ لذا از همين الان تصميم بگيريد قرآن و حديث حفظ كنيد.
حفظ قرآن به حدي مهم است كه حضرت آيت الله مجتهدي فرموده اند: مرحوم آيت الله العظمي شاه آبادي ، استاد عرفان امام خميني (ره) فرموده اند: تمام علوم در سكرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته مي شود، مگر علوم قرآني .پس برويد به دنبال علمي كه جاودانه است؛ يعني قرآن را بخوانيد و و حفظ كنيد و بدانيد كه آسانسور بهشت با قرآن كار مي كند، يعني هر چقدر بخواني ، بالاتر مي روي و اگر نخواندي، آسانسور مي ايستد و بايد پياده شوي.حضرت رسول اكرم (ص) فرمودند “حملة القرآن عرفاء اهل الجنة”[1] حافظان و حاملان قرآن ، عارفان اهل بهشتند . تا جوان هستيد، قرآن را حفظ كنيد آياتي را كه ما در جواني حفظ كرده ايم ، الان به خاطر داريم.
سعي كنيد هر روز مقداري قرآن بخوانيد و در معاني آن فكر كنيد و از خداوند بخواهيد كه به شما توفيق دهد به آن عمل كنيد. حضرت علي (ع) فرمودند: ” الا لا خير في قرائة ليس فيها تدبر”[2] آگاه باشيد ، خيري در قرآن خواندني كه با تفكر و تدبر نباشد ، نيست. خداوند متعال در قرآن كريم از بندگان خود شكايت مي كند كه چرا در آيات قرآن تدبر نمي كنند ؟” أفلا يتدبرون القرآن“[3] حضرت زين العابدين (ع ) فرمودند[4]: آيات قرآن خزاين و گنجينه هاست، پس هر وقت گنجينه اي باز شد، سزاوار است تو در آن نگاه كني.
حضرت آيت الله العظمي حاج سيد احمد خوانساري كه از مراجع تقليد بودند، به دليل بيماري زخم معده، به دستور پزشك معالج، در بيمارستان بستري شدند و چون ايشان سالخورده و ضعيف البنيه بودند و در وقت بستري شدن 89 سال از عمرشان مي گذشت لذا طاقت تحمل جراحي بدون بيهوشي ممكن نبود و از طرفي هم ايشان اجازه بيهوش كردن را نمي دادند، زيرا معتقد بودن كه در هنگام بيهوشي، تقليد مقلدين اشكال پيدا مي كند.
دكتر معالج به ايشان عرض مي كند كه طبق آزمايش ها و عكس برداري ها، بايد حتماً عمل جراحي روي ايشان صورت گيرد . آيت الله خوانساري مي فرمايند: مانعي ندارد، عمل جراحي را هر وقت خواستيد، شروع كنيد ، ولي قبل از آن به من خبر دهيد كه با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشكل بي هوش كردن حل شود.
دكتر جراح پذيرفت و لحظاتي بعد عرض كرد: ما آماده هستيم كه دست به كار شويم. آيت الله خوانساري فرمودند: هر وقت من شروع به خواندن كردم، شما هم شروع كنيد. دكتر مي گويد: تا ايشان شروع به خواندن سوره انعام كردند، چاقوي جراحي را روي شكم ايشان گذاشته و دست به كار شديم، چنان ايشان بي حركت بودن، گويا در حال بي هوشي كامل هستند. بعد از پاره كردن و دوختن و اتمام كار، عرض شد: حضرت آقا! كار ما تمام شد. ايشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلي العظيم.عرض كردند : آقا دردتان نيامد، فرمودند: مشغول قرآن بودم ، نفهميدم.
علامه محمد باقر مجلسي(ره)فرمودند: هر قدر در آيه اي بيشتر دقت مي كردم ، حقايق بيشتري نصيبم مي شد تا اين كه ناگهان حقايق و معارف فراواني بر قلبم فرود آمد. سپس در هر آيه اي كه تدبر كردم، همين گونه به من از حقايق و معارف عطا مي شد.
حاج شيخ رضا سراج (ره)، مي فرمودند: قرآن را نبايد خواند، بلكه بايد آن را خورد . يعني فقط خواندن نباشد كه عبارات در دهان تلفظ شود، بلكه قرآن را بايد در اعماق وجود خود جاي داد؛ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معني و عمل. قرآن مانند غذاي لذيذ و گوارايي است كه نبايد فقط به ديدن و بو كردن آن اكتفا نمود، بلكه بايد آن را خورد و از ويتامين ها و پروتئين هاي قرآن بايد كمال معنوي و مادي بهره برد. در اين صورت است كه “هدي للمتقين“ مي شود و در غير اين صورت، كسي كه بهره اي از تقوا نداشته باشد، نمي تواند زندگي خود را مطابق قرآن قرار دهد، لذا قرآن او را هدايت نمي كند.
هر چه انسان روي آيات و روايات تأمل و تعمق كند، باعث مي شود كه درهاي علوم و معارف بي پايان به رويش باز شود و نور علم دردل او قرار گيرد و يكي از مواردي كه نور علم در دل انسان پرتو افشاني مي كند، وقتي است كه انسان ارتباط خود را به وسيله عبادت و بندگي با ائمة اطهار (ع) زياد كند ؛ زيرا كه آن بزرگواران، قرآن ناطق هستند.
طلاب علوم دينيه در هر مقطعي كه باشند، بايد مدام با قرآن كريم و همچنين احاديث اهل بيت در ارتباط باشند،؛ چرا كه احاديث آنها ، دلها را زنده مي كند و باعث موفقيت مي شود؛ زيرا پيامبر اسلام (ص) در حق كساني كه احاديث اهل بيت (ع)را نشر دهند ، دعاي خير كرده است. در اين احاديث شأن نزول آيات قرآن، تفسير قرآن، و مسائل اخلاقي ، فقهي ، عرفاني و… موجود است. لذا روي همين اصل است كه در حوزة علمية حضرت آيت الله مجتهدي ، صبح ها توسط ايشان، در كلاس درس براي طلاب و ظهرها بين دو نماز و عصرها، بعد از نماز مغرب و عشاء حديث گفته مي شد. و ايشان مي فرمودند: بايد اين احاديث را بخوانيد و بنويسيد و عمل كنيد و براي ديگران هم بگوييد هرجا مي نشينيد، حديث بگوييد؛ حتي شب ها كه در خانه هستيد.
شايسته است هر كس دفتر حديث داشته باشد و اين احاديث را با ترجمه بنويسد كه اين دفتر بعد ازاو به يادگار بماند؛ چرا كه فرزندان ما در آينده كه به دنبال دين و حديث و قرآن مي روند،ولي اگر شما دفتري داشته باشيد و بعد از خود به يادگار بگذاريد گاهي دفتر شما را مي آورند و مي خوانند و مي گويند اين دفتر پدر يا جد ماست و افتخار هم مي كنند.
مهم ترين برنامه اي كه قرآن و احاديث به ما معرفي مي كنند، تقواي الهي است تقوا داراي مراتب و مراحلي است مرحله اول تقوا، ترك محرمات و عمل به واجبات است. حضرت امير مؤمنان علي (ع) فرمودند: ” المتقي من التقي الذنوب ” با تقوا كسي است كه از گناه پرهيز كند و حضرت رسول اكرم (ص) فرمودند : ” اعمل بفرائض الله تكن اتقي الناس “به واجبات الهي عمل كن تا با تقواترين مردم باشي .
حضرت آيت الله مجتهدي فرموده اند:
وقتي كه ما در قم طلبه بوديم ، هر شب موقع خواب از رسالة مراجع تقليد مسأله مي خوانديم و با احكام فقهي و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا مي شديم، بعد مي خوابيديم . اما الان مردم يا توضيح المسائل در منزل ندارند يا اگر دارند ، حال مراجعه كردن ندارند و اگر به مشكلي يا مسأله اي برخورد كردند، از يكي از روحانيون مي پرسند و چون همة روحانيون مجتهد نيستند ، لذا هر كدام از آن بزرگواران نظر مرجع تقليد خودش را بيان مي كند، و كمتر روحاني يافت مي شود كه نظر همة مراجع تقليد را بداند و در مسألة مورد نظر، فتواي همان مرجع را بگويد حتي بعضي پا فراتر گذاشته اند، يعني مرجع مشخص نكرده اند، يا مي گويند : باقي هستيم ، اگر باقي بر تقليد از مرجع ميت هستند، بايد به اجازه يكي از مراجع زنده فعلي باشد.
مرحله دوم تقوا، به جا آوردن مستحبات و ترك مكروهات است. حضرت آيت الله مجتهدي در اين زمينه فرموده اند: علما بايد مستحبات را براي خود واجب بدانند و مكروهات را حرام. شما طلاب به مستحبات خيلي اهميت بدهيد. شيخ علي اكبر برهان خيلي در مستحبات و مكروهات دقيق بودند، لذا ما جرأت نداشتيم نزد ايشان اين موارد را رعايت نكنيم، استاد ما حتي نسبت به بعضي موارد هم مخالف بودند؛ مثل خوردن آجيل و تخمه و چاي و …و ما نزد ايشان جرأت چاي خوردن هم نداشتيم . مطلبي كه در مستحبات مهم است، اين است حضرت علي (ع) فرمودند :” اذا ضرت النوافل بالفرائض فارفضوها “[5] اگر مستحبات به واجبات ضرر زد، مستحبات را رها كنيد و مطلب ديگر اين كه حضرت فرمودند: ” إن للقلوب اقبالا و ادباراً ،فإذا اقبلت فاحملوها علي النوافل، و إذا ادبرت فاقتصروا بها علي الفرائض” [6]براي قلب ها روي كردن و پشت كردن است هنگامي كه اين قلب ها ميل داشت ،آنها را به انجام مستحبات واداريد و هر گاه قلبتان ميل و رغبت نداشت، به واجبات اكتفا كنيد.
مطلب مهم ديگر ، دائمي بودن است حضرت علي (ع)فرمودند ” قليل و يدوم خير من كثير منقطع” [7] كار كم و هميشگي ، بهتر از كار زيادي است كه انسان را خسته كند وپيوستگي و دوام نداشته باشد اين حديث فقط درباره مستحبات نيست ، بلكه، در تمام امور به كار مي آيد.
مرحله سوم تقوا، اين است كه انسان مباح هم انجام ندهد؛ يعني مثلاً در هنگام خوردن و آشاميدن و … كه از افعال مباح هستند، صرفاً جهت سير شدن، غذا نخورد، بلكه نيت كند كه با سير شدن مي تواند نيروي كافي به دست آورد تا واجبات و عبادات را انجام بدهد و بتواند بهتر درس بخواند و بهتر به اجتماع و اسلام خدمت كند اين جاست كه ضمن برطرف شدن گرسنگي يا تشنگي، خداوند براي او، عبادت هم مي نويسد؛ چرا كه رسول خدا (ص) فرمودند: “إنما الاعمال بالنيات“[8] و همچنين فرمودند: “يبعث الناس علي نياتهم“[9] مردم در روز قيامت بر طبق نيت هايشان مبعوث مي شوند.
بايد توجه داشت كه انسان ها عموماً و طلاب خصوصاً در اين راه دشمنان زيادي دارند كه مهم ترين آنها يكي شيطان است و ديگري نفس اماره كه پيوسته در كمين ما هستند تا ما را منحرف سازند .شيطان در اين زمينه قسم خورده است: “قال فبعزتك لاغوينهم اجمعين“[10] به عزت و جلال تو قسم كه تمام افراد را گمراه خواهم كرد خداوند متعال هم مي فرمايد: “إن الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدوا“[11] به درستي كه شيطان براي شما دشمني است (آشكار) پس شما هم او را دشمن بداريد. “يا ايها الذين آمنوا لا تتبعوا خطوات الشيطان “[12] اي كساني كه ايمان آورديد از رد پاها و گام هاي شيطان پيروي نكنيد.
[1] - بحار الانوار ، ج92، ص177
[2] - بحار الانوار، ج2، ص49
[3] - سؤره نساء ، آية 82
[4] - اصول كافي، ج 4، ص 4102
[5] - غررالحكم ، ص 311
[6] - همان، ص 251
[7] - همان، ص 534
[8] - بحار الانوار، ج 76، ص 212
[9] - ميزان الحكمة ، ج 13، ص 6562
[10] - سوره ص ، آيه 82
[11] - سوره فاطر، آيه 6
[12] - سوره نور، آيه21