شایعه پردازی در متون دینی
اشاره :
شخصی یا رسانه شایعه پرداز که خبر یا موضوع تایید نشدهای را بدون در نظر گرفتن درستی یا نادرستی آن اشاعه می دهد ،گر چه در جعل نسبت به افراد ممکن است از نظر روانی به دنبال توجیه و تسکین هیجانات عاطفی مزاحم عارض بر انسان باشد ،ولی آن هنگام که در جعل اتهامات ،به شکل مستقیم یا غیر مستقیم ،رهبری یک حکومت یا طرز فکری آن را مورد هدف قرار دهد ،به طور مشخص کینه توزی خود را نسبت به آن نظام حکومتی و فکری ابراز داشته ودر پی آن است که با پخش شایعات بی اساس و بد نام نمودن الگوی آن نظام در بین مردم مقدمات نابودی آن را فراهم آورد . همچنین که منافقان در جریان «افک» وایراد اتهام اخلاقی به یکی از همسران پیامبر ( ص) به دنبال آن بودند که ساحت مقدس پیامبر را لکه دار کنند و با این شیوه محبوبیت پیامبر را در قلبهای مسلمانان کاهش داده و مقدمات شکست اسلام وحکومیت اسلام را فراهم کنند .
مردم ناآگاه ؛ عامل نشر شایعه
مهمترین عاملی که به نشر شایعه در جامعه کمک می کند ، شرکت ناآگاهانه مردم در پخش اکاذیب علیه خودشان است . دشمن زیرک ، خود آنها را ابزار علیه خودشان قرار می دهد . یک داستان جعل می کند ،بعد این داستان را به زبانشان می اندازد تا خود قصهای را که دشمن به زیان آن ها جعل کرده ، باز گو کنند ودر حقیقت خواسته دشمن آن است که این مطلب پخش شود . قرآن کریم وظیفه این مردم را دفع شایعات با استفاده از حربه سکوت دانسته واز زنان ومردان مومن خواسته که داستانهای جعلی را حتی برای یک نفر هم بیان نکنند . قرآن همچنین جریان «افک»را با همه تلخی اش ،در بر دارنده نتیجه خیر برای جامعه اسلامی می داند :( ان الذین جاووا بالافک عصبه منکم لا تحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم …) .
یکی از دلایل خیر خواندن این ماجرای تلخ ، مشخص شدن صفوف مومنان از منافقان بود . فایده دوم این داستان این است که اشتباه مسلمانان در پخش ساده لوحانه و ناآگاهانه مسلمانان مشخص شد . اشتباه گروه زیاد مسلمانان آن بود که حرفی را که یک گروه اندک جعل کرده اند ، ساده لوحانه از آنها شنیده اند وبعد که به هم رسیدند ، گفتند : چنین حرفی شنیدیم . دیگری گفت نمی دانم خدا عالم است ،باز این برای او نقل کرد و نتیجه این شد که جامعه مسلمانان ، ناآگاهانه بلند گوی یک جمعیت چند نفری شد . داستان «افک » که به وجود آمد ، بیدار باشی عجیب بود . مردم با خود گفتند : از یک طرف آنهارا شناختیم و از طرف دیگر خودمان را شناختیم . ما چرا چنین اشتباه بزرگی مرتکب شدیم ، چرا ابزار دست اینها شدیم ؟ و برای آنکه این درس برای همیشه ما ندگار باشد و مردم در همه عصر ها از آن درس بگیرند ، خداوند آن را در قرآن آورد واز آن به « خیر » تعبیر نمود .
وظیفه زنان در برخورد با شایعه
با توجه به آسیب های سخت وجبران ناپذیری که از گسترش شایعات در جهت تضعیف حکومت اسلامی ورهبری آن به جامعه اسلامی وارد می شود ؛ قرآن کریم زنان ومردان مومن را به آگاهی وهوشیاری در شنیدن شایعات فراخوانده ، آنان را موظف ساخته که :
1- همچنان که اگر کسی شایعه ای در مورد خود شنونده به او بگوید ، مخاطب هرگز آن را نمی پذیرد و باور نمی کند ؛ زیرا مومنان همه پیکر یک واحد را تشکیل می دهند ، و همانطور که یک فرد مومن به خود بد گمان نیست ، نباید به مومنان دیگر گمان بد ببرد : ( لو لا اذ سمعتموه ظن المومنون و المومنات بانفسهم خیرا ) ( نور / آیه 12)
2- همانگونه که هر فردی شایعات بی اساسی را که به او نسبت داده اند، بی مهابا تکدیب می کند ، لازم است اتهاماتی را که به خواهران و برادران دینی او زده می شود ، بی درنگ تهمت بنامد : « چرا چون آن را شنیدید …. مردان و زنان مومن آن را تهم آشکار نخواندند »
(نور /16)
3- شایعه پردازان لازم است برای اثبات مدعای خود ،دلیل اقامه کنند . در غیر این صورت مومنان باید بدانند که آنان در قانون الهی درغگو به شمار می آیند . « لو لا جاو علیه باربعة شهداء فاذلم یاتوا بالشهداء فاولئک عندالله هم الکاذبون »
4- قرآن کریم به کسانی که شنونده شایعه هستند تذکر می دهند که همچنان که شما اتهامات واهی وبی اساس را که به خودتان نسبت دادهاند ، هرگز برای دیگری نقل نمی کنید . لازم است از پخش کردن تهمتی که به برادر یا خواهر مومن شما زده شده و به آن علم ندارید به طور جدی پرهیز نمایید ، زیرا آن گناهی بسیار بزرگ است . « اذ تلقونه بالسنتکم وتقولون بافواهکم مالیس لکم به علم وتحسبونه هینا و هو عندالله العظیم »
5- مومنان نه تنها باید از پذیرش و نقل شایعه پرهیز نمایند ،بلکه لازم است با کسانی که به قصد آلوده ساختن ودر نهایت برانداختن نظام اسلامی ورهبری آن تلاش می کنند ،به شدت برخورد کنند وضمن باز داشتن ایشان از مطرح کردن چنین موضوعاتی سخنان بی دلیل ایشان را « بهتانی عظیم » بنامنر:« ولو لا لذ سمعتوه قلتم ما یکون لنا ان نتکلم بهذا سبحانک هذا بهتان العظیم » ( نور /15)