نیلوفر نیایش
قرآن ، دعوت نامه محبت است برای بنده گریز پا .
نشانی خانه دوست است برای انسان ره گم کرده ی تاریخ . مرهم زخم های روح است .
آرامش پیکر خسته از دویدن در جاده های بی انتها آز است . و امام سجاد « علیه السلام » چنان با آن مانوس بود که می فرمود : « اگر همه مردم چشم از جهان فرو بندند ( ومن تنها شوم ) ،اگر قرآن با من باشد ،هیچ وحشتی ندارم .» ( بحار الانوار ، 239/89)
برای بیان اهمیت قرآن از جدش نقل می کرد :
اگر خداوند نعمت بهره وری از قرآن را به کسی عنایت کرده باشد و وی گمان برد چیزی بهتر از آن به دیگری داده شده است ، حتما مطلب بزرگی را کوچک و کوچکی را بزرگ شمرده است . (بحار الانوار ، 205/89)
>قرآن را عامل بهبودی های روحی کسی می دانست که به آن گوش جان بسپارد و محتوای آن را پذیرفته باشد .
آن را به گنجینه تشبیه می کرد که هرگاه گشوده می شود ، سزاوار است با دقت به ( زیبایی ها و محتوای ژرف ) آن نگریسته شود .( اصول کافی ، 609/2)
بخشی از نیایش های سبزش درباره قرآن و بهرمندی از آن چنین بود :
پروردگارا ! برمحمد و خادندانش درود بفرست و در تاریکی ها ی شب ،قرآن را همدم ما قرار بده ؛ ما را با آن از فریب ها و وسوسه های شیطان حفظ کن ؛
با قرآن گام های ما از رفتن به سوی سرکشی باز دار ؛
و زبان هایمان را از فرو غلتیدن در باطل – بدون تحمل زبان و آفت – لال کن ؛
قرآن را قانون اساسی احکام دینی می خواند.
از خدایش می خواست با خواندن و عمل به فرامین قرآن ،دشواری جان کندن و سختی ناله کردن در آن هنگام بروی آسان شود . ( فرهنگ نامه موضوعی صحیفه سجادیه 948/2)
تفسیر و تبیین مفاهیم آسمانی آیه ها ، هدف حضرت است برای آشنایی مردم با حرف های پروردگار :
در تفسیر آیه شریفه ی : « و لکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب لعلکم تتقون »(سوره بقره ، آیه 179) می فرمودند : وبرای شما یعنی مسلمانان ” در قصاص زندگانی است .” یعنی کسی که تصمیم به قتل کسی می گیرد ،اگر بداند قصاص خواهد شد ، از این تصمیم بر می گردد و دست از کشتن می کشد ؛پس این کار او باعث زنده ماندن خودش ،زنده ماندن کسی که قرار بود کشته شود و زنده ماندن مردمانی می شود که می دانند اگر کسی را بکشند خود نیز قصاص و کشته خواهند شد . منظور از خردمندان صاحبان اندیشه اند و باشد که ” پروا پیشه کنید “ ، یعنی چه بسا شما ( با این تذکر خداوند ) به راه صحیح برگردید و از پروردگار پروا کنید .
مردی نزدش آمد و گفت : « آیا شما حسین ابن علی هستید » ؟
فرمود : آری
گفت : پدر تو کسی است که مومنان را کشته است .
امام فرمود : « وای بر تو ! چگونه با این قطعیت می گویی پدر من مومنان را کشته است ؟ »
گفت به دلیل گفتار خودش :« برادرانمان بر ما ظلم کردند و ما در قبال ستم شان با آنها جنگیدیم »
امام فرمود : « وای بر تو ، آیا قول خدای تعالی را نخوانده ای که می فرماید : « و به سوی قوم ثمود نیز برادرشان صالح را فرستادیم ،که خدای یگانه را بپرستید . » (سوره نمل ، آیه 45)
آیا این پیامبران ،برادران دینی قومشان بودند یا از قبیله یک دیگر بودند ؟
آن شخص گفت : « برادران قبیله ای بودند . »
امام فرمود : « پس می توان گفت ( دشمنان امام حسین علیه السلام نیز برادران قبیله ای بودند نه برادران دینی »
آن مرد گفت : خدا گره از کار تو بگشاید چنان که عقده دل مرا گشودی . ( زندگانی امام زین العابدین ، 438،439)
کسی گفت : ای فرزند رسول خدا چرا خداوند بازماندگان مردم ستمگر را به گناهان پیشینیان مواخذه می کند ، در حالی که خود در قرآن می فرماید : « وهیچ گرانباری ( از گناه ) بار گران ( گناه ) دیگری را بر نمی دارد.» ( سوره انعام ، آیه 164)
امام فرمود : « قرآن به زبان عربی نازل شده و در میان عرب دیده می شود که مرد تمیمی می گوید : بر فلان قبیله یورش آوردیم . و حال آن که پیشینیان این کار را انجام داده اند نه خود آنها . و عربی دیگرمی گوید : ما با فلان قبیله فلان کار را انجام دادیم ، ما آل فلان را دشنام دادیم ، ما فلان شهر را خراب کردیم . »
در تمام این موارد افتخار می کنند که قوم شان این کار ها را انجام داده اند ، نه این که خودشان مباشر این امور باشند .
قول خداوند هم در قرآن که بازماندگان را توبیخ کرده به دلیل آن است که اینها به اعمال زشت گذشتگان خود افتخار می کنند . از این رو می شود به آنها گفته شود : شما فلان کار ها را انجام داده اید ، زیرا نسبت به این اعمال راضی بوده اید . ( زندگانی امام زین العابدین ، 440 )
در تفسیر « ای کسانی که ایمان آورده اید ، همگی به اسلام در آیید ،و گام های شیطان را پی نگیرید . که او دشمن آشکار شماست .» (سوره بقره ، آیه 208) می فرمود : منظور از “سلم ” ولایت علی ابن ابیطالب « علیه السلام » و گام های شیطان ،پذیرفتن ولایت و رهبری غیر آن حضرت است .
در تفسیر « صمد » در سوره توحید فرمود : « صمد به کسی گفته می شود که نگه داری هیچ چیز ، او را خسته نمی کند و و هیچ چیز از او پنهان نمی شود و میان تهی نیست ، در نهایت سروری است که نمی خورد و نمی آشامد ، نمی خوابد ، آغاز و پایانی ندارد .
ایشان هنگامی که قرآن را ختم می کردند چنین دست به دعا بر می داشت :
خداوندا ! به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی ؛ … پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی ، و زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی ، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آن چنان که باید ، رعایت می کنند ؛ و با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن ، دینداری می کنند ؛ و خود را در پناه اقرار به آیات متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند .
خداوندا ! … به وسیله قرآن ، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن .