نامه پدری به دخترش
نور چشم عزیزم ، دختر گرامی ام
سلامت و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم و خوشبختم که خداوند دعاهای نیمه شب مرا درباره تو مستجاب فرموده ، تو را سعادتمند و خوشبخت فرمود .
فرزند عزیزم ، می گویند :
مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به کار
ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوش اند که گویی دو بار به دنیا آمده اند و این بار دوم است و بعضی افراد چنان اند که با چند بار به دنیا آمدن هم تجربه نمی آموزند ! من امیدوارم و از خداوند متعال مسئلت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید .
دختر عزیزم ، خداوند متعال می فرماید : لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید . یعنی اگر نعمتی به شما دادم و شما قدر دانستید و حق شناسی کردید ، بر نعمات خودم بر شما می افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید ، نقمت ، جانشین نعمت می کنم .
امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدر دا ن نعمت ها و تفضلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضلات و نعمات خود بیفزاید . اگر زندگی من و مادرت که از صفر شروع شده (وبه طور یقین اگر تو به جای مادرت بودی تاب نمی آوردی ) ، روز به روز ، و سال به سال بهتر شده است ،الحمدالله ، از آن جهت است که همیشه قدر دان نعمت های الهی بوده ایم و جاهلانه عمل نکرده ایم ، همیشه تفکر و تعقل را جانشین احساسات و هیجا ن ها کرده ایم .
من دوست دارم که تو هر چه در دل داری با من در میان بگذاری ؛ به وسیله نامه یا حضوری . در هر زمینه ای و درباره هر مطلبی که باشد فرق نمی کند واگر مایل باشی که من با احدی در میان نگذارم ، نمی گذارم . تو خودت می دانی که دروغ هرگز به زبان و قلم من جاری نمی شود .
مرتضی مطهری
1356/7/5