رسانه های جمعی و مشکلات خانوادگی
یکی از مولفه های خانوادهمنسجم ، پیوند عاطفی است که در استمرار فضای گفتگو ، و تبادل نظر میان افراد آن شکل می گیرد . پیود عاطفی خود به عنوان یک عامل انگیزشی موجب ارتقای انسجام خانواده می شود .اما گاهی افراد خانواده به جای گفت وگوی صمیمی با یک دیگر ، با ابزار های الکترونیکی ارتباط بر قرار می کنند.ارتباطی که فاقد بار عاطفی و احساسی است .آمار های رسمی نشان می دهد که میزان مشاهده تلویزیون تئسط افراد ایرانی نزدیک به چهار ساعت ونیم در روز است . به طوری که از کودکان نو پا ، که تصویر ها ی شاد و رنگارنگ ، آنهارا مقابل صفحه تلویزیون میخ کوب می کند ، تا پیر مردان و پیرزنان ، مخاطب تلویزیون اند . هر خانم خانه داری در ابتدا ی کار روزانه خود تلویزیون را روشن می کند و در خلال پرداختن به کارهای منزل ،گوش و چشم به برنامه های آن می سپارد . هر کودک و نوجوانی که از مدرسه به خانه میرسد ، انجام تکالیف خود را با برنامه های تلویزیون هماهنگ می کند . کودکان روش های زندگی ، نظام های ارزشی ، واکنش به تحریکات محیطی ودیگر ویژگی های انسانی را از پیرامون خود می آموزند و تلویریون یکی از عواملآموزنده در دسترس کودکان است . تلویزیون تاثیر عمده بر زندگی کودکان دارد ،اما این اثر در یک زندگی اجتماعی بزرگتر ظاهد می شود . همانطور که کودکان مهارت های شناختی و اجتماعی را از مشاهده عملکرد والدین ، خواهران ،برادران ،هم کلاسی ها و معلمان خود می آموزند ،با تماشای برنامه های خشونت آمیز تلویزیون یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند . به عبارت دیگر ، فیلم ها و کارتون های خشن ، نه تنها کودک را سرگرم نمی کند ،بلکه به او یک شیوه زندگی و عکس العمل را می آموزد . کودکان از سنین خیلی پایین ؛حتی از دوسالگی ،از رفتار پرخاشگرانه تقلید می کنند و تاثیر مشاهده خشونت در 8سالگی عمیق تر و پایدار تر از 19 سالگی است ،چرا که در این سنین مرزی مشخص میان خیال و واقیعت در ذهن کودک وجود ندارد و کودک بر خیالی و ساختگی بودن صحنه ها فیلم آگاهی نداشته ،آنهرا واقعی تصور می کند و هر چه صحنه واقعی تر قلمداد شود ، تاثیر پذیری بیننده کم سال شدت می یابد . د رنتیجه هر چه مشاهده تلویزیون زیاد تر باشد باعث کاهش فضای گفتگو میان اعضای خانواده می گردد . این روند به افزایش فرد گرایی و کاهش جمع گرایی منجر خواهد شد که عاملی مهم در آسیب دیدن و انسجام خانواده قلمدادمی شود .