منا جات اشک ها ...
14 آبان 1390 توسط نعمت بخش
اگر از اعمال ام داوود جا مانده ای یا آویختگان در خت طوبی را درک نکرده ای و یا شب های بزرگ قدر را قدر ندانستی ، گوش جان به « انی ارغب الیک » حسین « علیه السلام » بسپار ؛ گوش دل به نوای کسی بده که ظهر روز نهم از خیمه بیرون آمد و دلش را در جوشش ناب عرفه وضو داد ودر صحرای عرفات رها کرد ؛ دلت را به جانب چپ کوه جبل الرحمة ببر ، درست روبه روی کعبه بایست و همچون حسین « علیه السلام » دست هایت را بلند کن و چشم در چشم ملائک انداز و با دعای عرفانی عرفه ، عارف این روز شو .
باید از رستن از آلایش های پوچ دنیایی ، آستین بالا بزنی و اشک هایت را برای مناجات خواندن به برکه چشم هایت دعوت کنی و روحت را با گریه خدایی ، حجامت .
پس نفست را کبو ترانه پیش پای اجابت الهی رها کن و با بارش اشک هایت امان نامه توبه را به امضا برسان که مقبول شده باشی اینجا …
لازم نیست مسافر حجاز باشی و راهی عرفات شوی ؛ همین که بارش رحمت « ادعونی استجب لکم » را بشنوی و هم صدا با نغمه ملائک « یارب یارب » بگویی ، کافی است برای عاشق شدن ؛ ماندن و براتی دوست شدن . اگر خوب گوش کنی ، یاد می گیری چگونه حسین وار عاشقانه با خدا عشق بازی کنی ، یاد می گیری نباید به خاطر خواسته های رنگارنگ دنیا با خدا سخن بگویی ، یاد می گیری بی آنکه چیزی بخواهی ، خدا را بخوانی ؛ چیزی از دنیا و ما فیهایش و یا حتی چیزی از سرای باقی را ، که فقط دوست را بخواهی و بس .
باید در یابی خدایی را که حسین « علیه السلام » با او سخن می گوید ، رب توست ؛ پرورش دهنده تو ؛ همان معشوقی که حسین « علیه السلام » برای تمام کردن حجش ، جانش را در روز دهم برایش قربانی کرد ؛ خودش و تمام یاران و فرزندانش را …
به راستی چه رازی است در نهم و دهم ؛ نهم روز مناجات می شود و دهم روز تقصیر و قربانی ؟ و چه تشابهی است میان کربلا و عرفات ؛ هر دو به ظاهر بیابان اند ، اما هر دو میعاد گاه عاشقان و قطعه ای از بهشت بر زمین که عشق حسین « علیه السلام » را به خدا فریاد می زنند و هر دو مکانی برای مضمضه کردن آب یقین از چشمه حیات .
پس در این مکان ها و در این زمان ها دل بند خورده ات را به سوی کوی یار پرواز ده …